خلاصه بحث بصیرت
(جلسه هجدهم)
سعی و عمل
در جلسات قبل، کلام نورانی مولیالموحّدین(علیهالسلام) را از نهجالبلاغه بررسی کردیم که همگان را به کار و عمل و ترس از مرگ ناگهانی، دعوت فرمودهاند. ایشان در خطبهی شانزدهم، انسانها را در حرکت و مبادرت به عمل، به سه دسته تقسیم میکنند:
"سَاعٍ سَرِیعٌ نَجَا وَ طَالِبٌ بَطِیءٌ رَجَا وَ مُقَصِّرٌ فِی النَّارِ هَوَی."
تلاشکنندهی پرسرعتی که نجات مییابد، طالبی که کند میرود و امید نجاتش هست، و مقصّری که در آتش، سقوط کرده است!
کسانی که پرسرعت به سمت سعادت میتازند، هم مقصد را درست تشخیص دادهاند و هم تلاشی درخور رسیدن به آن مقصد والا در پیش گرفتهاند؛ لذا بدیهی است که به هدف میرسند و نجات مییابند.
گروه دوم، هدف درستی در نظر گرفته، مطلوب خود را شناختهاند و سطح طلبشان را از امور مادی و دنیوی فراتر بردهاند. اما تلاش لازم را ندارند و کند، حرکت میکنند. به همین دلیل، ممکن است اسیر راهزنهای مسیر شوند و به مطلوب خود نرسند.
اما گروه سوم، مطلوبشان را دنیا قرار داده، هدفی ماورای آن برای خود تعریف نکردهاند که به سمتش بروند؛ پس عملشان، صرفاً برای دنیا و سقوطشان حتمی است.
این، قانون و سنت پایدار هستی است که هیچ راهی برای به ثمر رسانیدن شخصیت آدمی، جز كوشش و عمل، وجود ندارد؛ و جای عمل، همین دنیا و عالم تکلیف است، نه قیامت و نه حتی برزخ؛ که حرکت برزخ هم، بر اساس تلاش و عمل اختیاری انسان در دنیاست.
قرآن کریم نیز اهتمام ویژهای به بحث "عمل" و اهمیت آن دارد و با بیانات گوناگون، آن را ملاك رشد و كمال یا سقوط در پستیها، معرفی میکند. علامه جعفری در ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه این آیات را به چند دسته تقسیم کرده است:
گروه یكم، آیاتی هستند كه تلاش و عمل را نتیجهی حیات آدمی و عامل سازندهی ابدیتش معرفی میکنند؛ مانند:
"وَ أنْ لَیسَ لِلإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعٰی. وَ أنَّ سَعْیهُ سَوْفَ یرٰی."[1]
برخی از همین آیات هم، بر لزوم هدفگیری انسان در سعی و عمل، تأکید میکنند؛ مانند:
"فَمَنْ یعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلا كُفْرانَ لِسَعْیهِ وَ إِنَّا لَهُ كاتِبُونَ."[2]
چرا که عمل اگر جهتگیری اخروی نداشته باشد، هر چند ظاهرش زیبا باشد، چندان ثمرهای نخواهد داشت و به بیان قرآن، گم میشود؛ چون فعل زیبا، تنها زمانی پذیرفته است که فاعلش نیز زیبا باشد:
"الَّذینَ ضَلَّ سَعْیهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یحْسَبُونَ أنَّهُمْ یحْسِنُونَ صُنْعاً."[3]
گروه دوم، آیاتی هستند كه عمل را مقرون با ایمان، مطرح میکنند و وصول به امتیازات و نتایج هر یك را، مشروط به دیگری میدانند؛ مانند:
"مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أوْ اُنْثٰی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاةً طَیبَةً."[4]
"لكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیوْمِ الآخِرِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ الْكِتابِ وَ النَّبِیینَ وَ آتَی الْمالَ عَلی حُبِّهِ..."[5]
فعل نیکو، زمانی نتیجه میدهد که فاعل به خدا، روز قیامت، ملائکه و رسولان و کتب آسمانی، ایمان داشته باشد؛ و بر هر یک از این ایمانها، آثار خاصی مترتّب است. ایمان به الله، یعنی پذیرفتن اینکه مالکیت کلّ هستی، فقط با خداست؛ و باید این اثر را داشته باشد که فرد، دیگر خود را مالک هیچ چیز نبیند.
ایمان به آخرت، موجب میشود شخص برای دنیا کار نکند؛ بلکه از ابزار دنیا برای رسیدن به سعادت آخرت، بهره گیرد. ایمان به ملائکه نیز ایمان به نیروهای غیبی وجود است که سبب میشود انسان از علل و اسباب ظاهری، دل بکَند و بداند ورای اینها، ملائکه هستند که به اذن خدا، امور را اداره میکنند. ایمان به رسول و کتاب هم، فرد را ملزم به پذیرش شریعت و تنظیم افعال و امور خود، در چارچوب اوامر و نواهی شرع میکند.
اما معرفت و ایمان، اگر از تحریك به عمل، ناتوان باشد، خیال و عاطفهای بیش نیست و در معرض زوال و فنا و دگرگونیهاست؛ چنانکه عمل بدون معرفت و ایمان نیز، به همین اندازه بینتیجه است. و کسی که یکی از این دو را بدون دیگری کافی بداند، مثل کسی است که فکر کند پرنده با یک بال میتواند بپَرد!
معرفت و ایمان، هنگامی واقعی است كه آدمی را به انجام تكالیفی كه بر عهدهی اوست، وادار كند و جزیی از شخصیت او شود. و اگر ما با اینکه مطلوب و مقصد را به درستی تشخیص دادهایم، کند و مورچهوار به سمت آن حرکت میکنیم نه سریع، به همین دلیل است که باورهای ما، جزیی از شخصیتمان نشدهاند.
به عنوان مثال، گرسنگی اگر فقط یک دانایی باشد، هرگز کسی را به عملِ خوردن نمیکشاند؛ اما وقتی جزیی از شخصیت ما میشود یعنی واقعاً گرسنه میشویم، ما را به خوردن وادار میکند. همهی نیازهای مادی ما، همین است. اما نیازهای معنویمان چه؟ آیا باور معنوی به توکل، رضا، تسلیم، عفو، گذشت، کرامت و سایر باورهای متعالی، آن قدر با جان ما عجین شدهاند که وادارمان کنند عمل متناسب با آنها را داشته باشیم؟
گروه سوم آیاتی که به اهمیت عمل پرداختهاند، آن را مورد نظارهی الهی معرفی میكنند؛ اینكه خداوند متعال، همهی اعمال انسانی را میبیند و میداند:
"هُوَ أعْلَمُ بِما یفْعَلُونَ."[6]
"إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ."[7]
"وَ لاتَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلاَّ كُنَّا عَلَیكُمْ شُهُوداً."[8]
البته در حدیث داریم که خداوند، به قلبهایتان مینگرد[9]؛ و در جمع با آیات فوق، این میشود که عمل در اتحاد با عامل خود، مورد نظارهی خداست. خداوند، نه فقط به صورت ناسوتی و ظاهر اعمال، بلکه به آثاری که بر وجود میگذارد، نظاره دارد. و راستی هیچ عاملی برای رشد انسان، نیرومندتر از این نیست که بداند همهی حرکات و سکناتش، تحت نظاره است. كسی كه خدا را ناظر خود میبیند، كمترین تعدّی به حقوق دیگران نمیكند، هرگز دروغ بر زبانش جاری نمیشود و حتی اندیشهی خود را از گرایش به پلیدی، محفوظ میدارد.
اما گروه چهارم، آیاتی هستند كه ملاك مراحل و درجات رشد را سعی و عمل معرفی میکنند؛ مانند:
"لِكُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا"[10]
البته برخی آیات دیگر هم، ایمان و معرفت را ملاك مراحل ترقّی معرفی میکنند؛ مانند:
"یرْفَعِ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذینَ اُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ"[11]
بنابراین روشن میشود كه ملاك اعتلا، سه عنصر است: معرفت، ایمان، عمل.
امید داریم که این مباحث، بر معرفت و ایمان ما بیفزاید و با عمل صالح، به تعالی ما منجر شود.
[1]- سوره نجم، آیات 39 و 40 : و اینكه برای انسان، جز آنچه تلاش كرده، [بهرهای] نیست؛ و اینكه تلاش او به زودی دیده خواهد شد.
[2]- سوره انبیاء، آیه 94 : پس هر كه عمل صالح انجام دهد، در حالی كه مؤمن باشد، نسبت به تلاشش ناسپاسی نخواهد شد و همانا ما [تلاشش را] برای او مینویسیم.
[3]- سوره کهف، آیه 104 : كسانی كه سعیشان در زندگی دنیا گم شده است؛ در حالی كه میپندارند خوب، عمل میكنند!
[4]- سوره نحل، آیه 97 : هر كس از مرد و زن، عمل صالح انجام دهد، در حالی كه مؤمن باشد، هر آینه او را به حیاتی پاك، زنده میداریم.
[5]- سوره بقره، آیه 177.
[6]- سوره زمر، آیه 70 : و او به كارهایی كه انجام میدهند، داناتر است.
[7]- سوره بقره، آیه 110 : همانا خداوند به آنچه انجام میدهید، بیناست.
[8]- سوره یونس، آیه 61 : و كاری انجام نمیدهید، مگر اینكه ما، گواه و شاهد شماییم.
[9]- بحار الأنوار، ج67، ص248 : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صّلیاللهعلیهوآله): "إِنَّ اللَّهَ لاینْظُرُ إِلَی صُوَرِكُمْ وَ أعْمَالِكُمْ، وَ إِنَّمَا ینْظُرُ إِلَی قُلُوبِكُمْ."
[10]- سوره انعام، آیه 132 : و برای هر كدام، بر اساس آنچه انجام میدادند، درجاتی [از ثواب و عذاب] است.
[11]- سوره مجادله، آیه 11 : خداوند، مؤمنان از شما و اهل علمتان را به درجاتی [عظیم و باارزش] بلند گرداند.
نظرات کاربران